
ما در برلین زندگی میکردیم. خیلی کوچک بودم که مادرم مُرد. من ماندم و بابام. بابام مرا خیلی دوست داشت و میخواست همیشه خوشحال باشم و برایم قصه میگفت. من و خودش را نقاشی میکرد و قصههای خندهدار میساخت. من این بابای خوب را خیلی دوست داشتم. اما وقتی جنگافروزان جهان به جان هم افتادند کشور ما ویران شد.
حالا از میان آن ویرانیها، سه کتاب به یادگار مانده است. قصههای من و بابام که اِریش اُزر نقاشی کرده و قصههایش را ایرج جهانشاهی به فارسی برای کودکان نوشته است.
پیوند مهرآمیز پدر و پسر در این قصهها سالهاست که پیامآور عشق و دوستی و صلح برای کودکان و خانوادهها در دنیاست.
نسخهی رنگی این مجموعه در سال ۱۳۹۵ برای اولین بار منتشر شده است.
Showing all 4 results
۵۰ پرسش درباره بدن
گورکن و راسو: خانهی سنگی
مدرسه حشرات باحال ۱
تکخال
بزن! بزن!
داستانهای شگفتانگیز علم: علم در دوران باستان
خاله پیرزن
کودکان در دنیای ما: نژادپرستی و تعصب
قصههای من و بابام - کتاب اول: بابای خوب من 


