چشمهایم را دوست ندارم، زیادی ریزند..گوشهایم! نه خیلی بزرگند…کاش این موها آنقدر فرفری نبود….
اینها و نظایر اینها جملاتی هستند که بسیاری از کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان مدام با خود تکرار میکنند. همانها که به هزارویک دلیل در پذیرش خود نیستند. آنچه که هست و منحصرا از آن آنهاست را خوش نمیدارند. نرجس محمدی این موضوع را دستمایه کارش «چه فکر خوبی» کرده است تا با زبانی قابل فهم برای کودکان به آن بپردازد.
کوکی که از گوشهایش ناراضی است با نقابی آنها را پنهان میکند و این کار مورد استقبال یک شهر ناراضی از خود قرار میگیرد. حالا همه شبیه همند، تفاوتی نیست و اینجاست که کوکی…
سحر طبیبزاده