اگر میخواهید کتابی درباره موضوع «امید» برای کودکان تهیه کنید، داستان «آخرین درخت» یک گزینه مناسب است. داستان «آخرین درخت» درباره گروهی دوست است که دنبال جایی برای زندگی هستند و در یکجنگل دستنخورده ساکن میشوند. در جنگلی که آنها در آن زندگی میکنند، لکههای نور از لابهلای برگ درختها روی زمین میافتد و نسیم ملایم بین شاخهها حرکت میکند. اما کمی بعدتر، درختها را میبرند تا آتش درست کنند و با چوبشان برای خود خانه و سرپناه بسازند. پس از اینکه سرزمینی برای خودشان ساختند وقت آن است که از آن محافظت کنند، پس دیواری بین خودشان و جهان بیرون میکشند: «وقتی با هم دیوار را میساختند، خیلی بهشان خوش گذشت. بعد هم که دیوار تمام شد، چقدر به خودشان بالیدند! سکوت و آرامش همهجا را فرا گرفت. لباسها روی بند رخت تکان نخوردند. گیاهان صاف بالا رفتند و بالاخره توی روستا همهچیز واقعاً سروسامان گرفت. ولی همین که چیزی جز دیوار به چشم نمیآمد، پیامدهایی هم برای آدمها به دنبال داشت. آنها سرگرمیها و ترانهها را فراموش کردند و خیلی زود آن دهکده شاد، سرد و غمانگیز شد. انگار دیواری هم میان دلهایشان کشیده شده بود.»
حالا وقت اتفاقات عجیب است. هرکسی به خانه خود وابسته میشود، رابطهها کم و پر از دودلی میشود. وقتش است که تک درختی که در دنیا مانده است و بچههای کوچک این سرزمین کاری برای نجات خودشان انجام بدهند.
تصاویر این کتاب خطی و ساده و گویا هستند. رنگبندیهای آن به کودک کمک میکند تا او در هر صفحه به کشفی برسد و خود روایتگر داستانی جدید شود. این کتاب محیط زیستی درباره موضوع مهم دیگری هم با مخاطبانش صحبت میکند. مخاطب یاد میگیرد که روحیه دوستی و همکاری میتواند امید و زندگی را به یک جامعه برگرداند.