بعضی روزها آسمان
از همیشه بزرگتر است
درختها بلندند
و جهان جای زیبایی برای زندگی کردن است.
کتاب «گرسنه» با تصویری از یک جهانِ آرام و در صلح آغاز میشود. درختانی که سر به فلک کشیدهاند، نسیمی که میوزد و چند دوست که با خوشحالی قدم میزنند و این طور که از لبخندشان پیداست از همه چیز راضی و خوشنود هستند.
در صفحات بعدی کتاب، تصاویری از اتفاقهای ساده و روزمره را میبینیم. دوستانی که با هم بازی میکنند و نویسنده بار اصلیِ روایت داستانش را به عهدهی تصاویر میگذارد و اصلا دلش نمیخواهد با استفاده از کلمات اضافه، پرگویی کند.
همه چیز در صلح و آرامش سپری میشود تا این که یکی از شخصیتهای داستان گوشهای امن و آرام را انتخاب میکند برای خوردن خوراکیهایش؛ و برخلاف لحظههایی که شادی و بازی کردن را با دوستانش شریک شده، اصلا دلش نمیخواهد خوراکیهایش را با آنها شریک شود. با تصمیم خودخواهانهی اوست که داستان شکل دیگری میگیرد و هر کدام از شخصیتها را تحت تاثیر قرار میدهد…
«گرسنه» داستان سخاوت است و بخشندگی و شجاعتِ شریک کردن دیگران در خوشیهای کوچک و بزرگ. «ورونیکا سالیناس» نویسندهی اثر، بدون آن که پرگویی کند یا قصد پندگویی برای مخاطب کودک را داشته باشد، به او میآموزد که در زندگی روزمره، خودخواهی چه تصاویری میتواند داشته باشد و چه تاثیری در روابط با دیگران بگذارد.
داستانِ تصویری «گرسنه» ذهن کودک را به چالش میکند و در عین درگیر کردن او با تصویرسازیها، به بالا رفتن درکش کمک میکند تا در بخشش داراییهای کوچکاش سخاوتمند باشد. بخشندگی و سخاوت یکی از مهارتهای لازم و ضروری برای حضور داشتن در اولین و کوچکترین جوامع مثل مهدکودک یا مدرسه است.
این کتاب به ویژگی خودمحوری کودکان و مهربان بودن میپردازد و با مختصرترین جملات، عواطف و حسِ نوعدوستی را در کودک تقویت میکند و به او میآموزد که در سایهی این دوستیها و بخشش است که سرشار از لذت میشود و جهان را زیباتر از قبل میبیند.
من نویسندگی دوست دارم.چه متن خوبی بود.در کلمه واقعی «باشکوه» بود