پسرک و جادوی مری پاپینزکتاب خوشخوان و پرکششی است. داستان ما را با پسر بچهی ده سالهای آشنا میکند که با پدرش زندگی میکند. پدرش چندوقتی است بیکار شده و از شواهد و قراین به نظر میرسد غم بزرگی دارد که از همه پنهان میکند.
پسرک و جادوی مری پاپینز کتابی دربارهی از دستدادنها و به دست آوردنهاست. کتابی که راز بزرگی را در خود جای داده و غم و اندوه بسیاری را که دارد با جادو تلطیف کرده است. پسرک و جادوی مری پاپینز داستان گیل، پدرش، مادرش، ماریا، نازیا و سونیا است. ما داستان را از زبان چهار نفر از این شخصیتها میخوانیم؛ گیل، مانوئل پدر گیل، ماریا روانشناس گیل و سونیا معلم گیل. هر کدام برای ما قسمتی از ماجرایی را تعریف میکنند که در آخر راز پنهان گیل را متوجه شویم. همه چیز مثل پازل است و مانند ماریا که باید از حرفها و نقاشیهای گیل به غمش پی ببرد ما هم با حرفهای این چهار نفر پازل را کامل میکنیم. گیل از نازیا و پدرش حرف میزند. مانوئل از همسرش و گیل حرف میزند. ماریا از گیل و نازیا حرف میزند و سونیا اطلاعاتش را دربارهی نازیا و گیل به ما میدهد.
پسرک و جادوی مری پاپینز کتاب خوشخوان و پرکششی است. داستان ما را با پسر بچهی ده سالهای آشنا میکند که با پدرش زندگی میکند. پدرش چندوقتی است بیکار شده و از شواهدی و قراین به نظر میرسد غم بزرگی دارد که از همه پنهان میکند. ما در طول داستان منتظر مادر گیل هستیم؛ همان کسی که خبری از او نیست. به کشوری دور رفته و پدر هر دفعه نوید آمدنش را میدهد. اما جرقهی اصلی ماجرا با سوال سونیا معلم گیل و جوابی که گیل به آن میدهد، زده میشود. دوست دارم بزرگ که شدم چه کسی باشم؟ بیشتر بچهها میخواهند فوتبالیست و بازیگر و تنیسور شوند، فقط جواب گیل است که کمی با بقیه فرق دارد؛ گیل میخواهد مری پاپینز شود. مری پاپینز همان پرستاری که در آسمان روی ابرها زندگی میکند و کلام جادویی دارد و فیلمش پر است از موسیقی و شادی. مری پاپینز خاطرهای است که گیل از مادرش دارد و نقطه اشتراک او و مادرش علاقه به مری پاپینز است. پدر گیل از حضور مری پاپینز در زندگیاش ناراحت است، به نظر مانوئل علاقه به مری پاپینز مردانه نیست و گیل که یک پسر است به جای غرق شدن در جادوی مری پاپینز باید راگبی بازی کند؛ اما مانوئل متوجه نیست که چرا گیل دودستی مری پاپینز را چسبیده و حتی برای جشن آخر سال مدرسهاش با نازیا میخواهد قسمتی از فیلم آن را اجرا کند. مانوئل کم کم میفهمد که چه اتفاقی در خانهاش و برای پسرش افتاده در صورتی که او در غم بزرگش غوطهور بوده است.
داستان نازیا هم در میان داستان راز و غم گیل شکل میگیرد. نازیا دختر پاکستانی است که در اسپانیا مهاجر است. نویسنده کتاب خط باریکی را هم برای غم و اندوه مهاجران با نشان دادن وسعت روح گیل باز کرده است. نازیا درگیر تعصبات خانوادهاش است و گیل دلش میخواهد او را از دست پدرش و رفیق برادرش نجات دهد، چرا که آنها میخواهند نازیا را به پسرعمویش که در پاکستان مرد پولداری است، شوهر دهند. همه این آگاهیها را ما در اتاق امن ماریا که روانشناس مدرسه است کم کم کشف میکنیم. حرفهایی که گیل به ماریا میزند، هرچند نه خیلی مستقیم و ماریا مجبور میشود هر دفعه آنها را رمزگشایی کند، رازهای گیل و نازیا را برملا میکند. پروسهی برملا شدن این رازها هم برای گیل خیلی دردناک است هم برای پدرش، چرا که وقتی غمشان کشف میشود دیگر فقط متعلق به خودشان نیست و باید جور دیگری رفتار کنند.
روایت کتاب پسرک و جادوی مری پاپینز شباهت زیادی با کتاب با کفشهای دیگران راه برو اثر شارون کریچ دارد. فقط در آن کتاب پدر غم را پذیرفته بود اما دختر نپذیرفته بود و در کتاب جادوی مری پاپینز پسر غم را پذیرفته و پدر در برابرش مقاومت میکند. کتاب دو موضوع مهم را در خودش جای داده؛ یکی مرگ عزیزان و دیگری کمک گرفتن از آدمهای متخصص مانند مشاور و روانشناس در زمانهایی که توان ادامه دادن نداریم.
صحبت کردن دربارهی مرگ عزیزان معمولاً موضوعی است که به آن پرداختن در سن نوجوانی کار دشواری است و کتاب به خوبی به آن پرداخته ولی از زاویهای که گاهی نوجوانان خودشان تکیهگاه والدینشان میشوند و جای والدین و فرزند عوض میشود. مقاومت پدر در برابر کمک گرفتن از دیگران و دوری کردن از همه، مخصوصاً روانشناس مدرسه به خوبی در کتاب با روایتهایی که از بقیه میشنویم آشکار است و گیل میخواهد در حال و هوای سن خودش با جادویی که از مری پاپینز سراغ دارد غم پدرش را تمام کند و او را نجات بدهد. این نجات دهنده در کتاب همان روانشناسی است که پله پله و با استانداردهای لازم گیل و پدرش را به درستی هدایت میکند.
کتاب پسرک و جادوی مری پاپینز علاوه بر مناسب بودن برای نوجوانان به شدت به والدین، مربیان و روانشناسان حوزه کودک و نوجوان هم توصیه میشود. کتاب را مترجم نامآشنای کتابهای نوجوان کیوان عبیدی آشتیانی ترجمه کرده است. این کتاب را که نویسندهای اسپانیایی به نام الخاندرو پالوماس نوشته است، طوطی بخش کودک و نوجوان نشر فاطمی حق نشر آن را خریده و از زبان انگلیسی آن را ترجمه و روانهی بازار کرده است.