«این همه حرف و حدیث پشت سر یک پسر و داییاش؟! مگر میشود؟ میگویند داییاش معتاد است و توی خانهشان جن دارند. اصلا کسی که در محله جنآباد و پشت غسالخانه زندگی کند حتما یک جای کارش میلنگد. افشین، باید از همه اینها سر در بیاورد و بفهمد این چه موجودی است که با صدای بلند توی خانه آنها فریاد میزند: اِن نوگی!»
مطلبی که خواندید موضوعی است که معصومه میرابوطالبی در کتاب «آن سوی دریای مردگان» که از سوی نشر طوطی منتشر شده، به آن پرداخته است. این کتاب درباره داستان دو دنیا، موجوداتی فراواقعی و و خطرهایی است که قهرمانان داستان با آن دست بهگریبانند و میتواند برای نوجوانان علاقهمند به داستانهای فانتزی جذابیت داشته باشد. در ادامه گفتوگوی ما را با معصومه میرابوطالبی میخوانید.
❓ ایده اولیه این کتاب چگونه شکل گرفت؟
✒ ایده اولیه این کتاب از «گیلگمش» بود. من این اثر را خوانده بودم و میخواستم اثری با درونمایه سفری که گیلگمش برای پیدا کردن انکیدو دارد و دیداری که با «ئوت نه پیش تیم» دارد، رمانی برای نوجوانان بنویسم. برای اینکه ایده اولیهاش تبدیل به یک طرح کامل شود یکسال و نیم طول کشید و با چند استاد مطرح کردم، فرآیند نوشتن و بازنویسی آن هم حدود ۱۴ ماه طول کشید.
❓ چرا موضوع مرگ را برای رمان «آن سوی دریای مردگان» انتخاب کردید؟
✒ هدف من کنار آمدن با مرگ و پذیرش آن برای مخاطب نوجوان بود. در فرهنگ قدیمی ایران کودکان و نوجوانان به دلیل ارتباطی که با حیوانهای خانگی داشتند، میفهمیدند مرگ وجود دارد و با مفهوم آن آشنا میشدند. اما در دنیای کنونی چون بچهها را در دنیای ایزوله نگه میداریم چندان با این مفهوم آشنا نیستند. درحالیکه مرگ هم جزئی از طبیعت است و گریزی از آن نیست. براین اساس وقتی میخواستم این داستان را بنویسم خیلی برایم مهم بود که چگونه یک نوجوان با مرگ عزیزانش کنار میآید و آن را میپذیرد.
ادامهی گفتوگو با معصومه میرابوطالبی را در ایبنا بخوانید.