خرس هر شب ستارههای آسمان را تماشا میکرد.
در خیالش از این ستاره به آن ستاره خط میکشید و اینگونه شگفتانگیزترین تصویرها را میساخت.
یک شب ماجرای عجیبی پیش آمد، ستارهای از آسمان روی زمین افتاد! به همین سادگی.
خرس مطمئن بود آن ستاره مال خودش است!
خرس ستاره را با شاخهای دور گردنش انداخت و به سمت برکه رفت تا خودش را توی آب ببیند.
وقتی کلهای از آب بیرون آمد، خرس از جا پرید و …
دب اکبر و دب اصغر قدیمیترین اسامیای هستند که در حوزه نجوم و نگاه به آسمان خیلی زود به گوش ما میرسند. خرسهای آسمانی که در نیمکرهی شمالی مستقرند از اولین پیکربندیهای ستارگان توسط بشر بوده و نشانههایی برای تعیین مسیر سرنوشت و اقبال افراد و اقوام تاریخیاند!
دورانی که بشر برای پاسخ به سوالات بزرگ میتوس یا اساطیر را مبنای شناخت خود داشت آسمان و صور فلکی مهمترین ابزار او برای درک جهان بودند و هنگامی که پا به ساحت منطق و قانون علم (لوگوس) گذارد از اخترگویی که امروزه نوعی طالع بینی است به اخترشناسی و نجوم با کمک تلسکوپ رسید.
شناخت این سیر و تطور تاریخی نگاه به آسمان در پیکرهی موجوداتی مانند خرس، سگ و … هم بنیانهای خیالپردازی کودکان را محکمتر میکند و هم از منظر شناختشناسی نگاهی تبارشناسانه و موزهای به آنها میدهد. اینکه بشر با نگاه به آسمان و تکرار روز و شب و فصلها برای خود ساعت و تقویم ساخت و قواعد فیزیک را تخیل و بعدها اثبات نمود. برای آغاز اینگونه بحثها کتاب «ستارهای برای همه» و انیمیشنهای مشابه بسیار لازماند.
ایدهی زیباییشناسانهی اثر از صفحات تاریک و تنهایی خرس در نگاه به آسمان و افتادن ستاره جذاب است.
هر چقدر جملات تکراری و تاییدی از منظر کشف زیبایی ستاره با دهانهای گوناگون حیوانات بیشتر میشود نور بیشتری در صفحات و تصاویر منعکس و درک موقعیت و فضاسازی شفافتر میگردد. حرکت از لذت فردی به لذت جمعی هر لحظه با نوعی کشف و شهود همراه است. لذتی ناب و ابدی که به وسعت آسمان خواهد بود.