هدف مسعود قرهباغی از نوشتن دو سیاره، بیان «نسبی بودن وقایع» به شیوهای ملموس است. این نویسنده همراه با تصویرگریهای پر از مفاهیم و جزئیات خودش توانسته به خواننده بگوید، همانطور که گاهی باید با کفشهای دیگران راه رفت، باید دنیا را هم از دریچهی چشم دیگران دید.
«آسمان خیلی بزرگتر از آن است که در نقشهها یا حتی در ذهنهای ما جا بشود.» این جملهی ابتدایی کتاب دو سیاره است. اشاره کردن به بزرگی آسمان و گفتن این حقیقت که آسمان در نقشه و ذهنها جا نمیشود، دقیقاً نکتهای است که مردم سرزمینهای کورتو و شونتو آن را فراموش میکنند و بر سر همین اصل با یکدیگر میجنگند.
کورتو و شونتو دو سیارهای هستند که با یکدیگر همسایهاند اما همسایگی آنها به صورت دیوار به دیوار نیست. آنها به صورت وارونه باهم همسایه هستند. برای همین است که آسمان هر سیاره با سیارهی دیگر متفاوت است؛ چیزی که خود مردمان ساکن کورتو و شونتو آن را نمیدانند.
ماجرا از آنجایی شروع میشود که دانشمندی از سیارهی شونتو وسیلهای اختراع میکند و با استفاده از آن نقشهی ستارهها را میکشد. وقتی این نقشه به دست اهالی کورتو میرسد، آنها تعجب میکنند و اعلام میکنند که نقشهی آسمانی دانشمند اهل شونتو «دروغ» است. دانشمندان کورتو دست به کار میشوند و نقشهای از ستارگان سیارهی خودشان میکشند. آن را به مردم شونتو نشان میدهند و این بار مردم شونتو، اهالی کونتو را «دروغگو» مینامند. اختلاف بر سر نقشههای آسمانی باعث میشود صلح و دوستیای که سالهای سال است میان اهالی این سیارههاست مختل شود و هرکدام از اهالی بر سر اینکه خودشان «درست» میگویند دعوا کنند و اهالی سیارهی روبهرو را «دروغگو» بنامند.
هدف مسعود قرهباغی از نوشتن دو سیاره، بیان «نسبی بودن وقایع» به شیوهای ملموس است. این نویسنده همراه با تصویرگریهای پر از مفاهیم و جزئیات خودش توانسته به خواننده بگوید، همانطور که گاهی باید با کفشهای دیگران راه رفت، باید دنیا را هم از دریچهی چشم دیگران دید. «درستی» و «حقیقت» تنها یک چیز نیست. قرهباغی با وارونه تصویر کردن این دو سیاره نشان داده است که این دو سرزمین گرچه به هم شبیه هستند اما باهم تفاوتی دارند که خودشان از این تفاوت خبر ندارند و اصل مبارزهشان بر سر همین تفاوت دیدگاه است. دیدگاهی که درست است و این درستی دیدگاه خود به معنای این نیست که دیدگاه دیگری غلط است.
در این دنیایی که هرکسی تمام تلاش خود را میکند تا به دیگران ثابت کند «راستی و درستی» چیست و دیدگاههای مختلف را رد میکند، دو سیاره با بیان ساده و تصاویر پر از رنگش، ما را لحظهای از شلوغیهای پیرامون نجات میدهد و به فکر وا میداردمان تا بفهمیم حقیقت، شفافتر از واقعیت است. حقیقت همان مفهوم گستردهای است که همیشه و در همه مکانها و زمانها یک چیز را با بیانهای مختلف به انسان میگوید. درواقع حقیقت همان واقعیتی است که بنا به برداشت، موقعیت و جهانبینی هرکسی متفاوت بیان میشود. شنیدن دیدگاههای مختلف و برخورد صحیح با نظرات متفاوت مهارتی مهم است. برای همین دو سیاره میتواند داستان صبوری برای شنیدن نظرات مختلف و همچنین گارد نداشتن برای بررسی دیدگاههای متفاوت باشد.
اگر بخواهیم کتاب دو سیاره را در تخمین کوچکتری ببینیم باید نگاهی به خانوادهها بیندازیم. گاهی ما با تمام نزدیکی و خویشاوندیای که با یکدیگر داریم، دیدگاههایی متفاوتی از یک مفهوم ثابت داریم. طبیعی است که حتی در یک خانوادهی چهار نفری، چهار دیدگاه متفاوت وجود داشته باشد. در این بین خانوادهای سالم است که در برخورد با دیدگاههای متفاوت گشادهرو باشد. وسواس نداشتن بر روی عقاید و تفکراتمان امکان کشف و رشد بیشتری به ما میدهد.
قرهباغی در کتاب دو سیاره به ارزش «گفتوگو» کردن نیز پرداخته است. زمانیکه نظری خلاف عقیدهی خودمان میشنویم، قبل از اینکه شمشیرمان را از غلاف درآوریم، به فرد مقابلمان امکان گفتوگو و دفاع از نظرش را بدهیم. شاید حرف او حرف ما باشد. با بیانی متفاوتتر. این مهارت به خوانندهی کودک یاد میدهد که در جوامع بزرگتر نظیر مدرسه، با همدلی و گشادهرویی نظرات دیگران را بشنود، به آن فکر کند و در آخر تصمیم بگیرد که از دریچهی چه دیدگاهی، واقعیت را ببیند.