ماما چند وقتی است که از دنیا رفته و حالا پاپا، پیرمرد عروسکساز قصه، برای کنار آمدن با این غم تصمیم میگیرد برای دل خودش عروسکی بسازد که شبیه به همسرش است. او لیلی را خلق میکند و همهجا همراه خودش میبرد اما یک روز لیلی هم مانند ماما ناپدید میشود…
پاپا عروسکساز است و حالا بعد از ساختن هزار و پانزده عروسک تصمیم میگیرد عروسک متفاوتی بسازد. عروسکی برای خودش و مطابق میل خودش؛ عروسکی که برای درست کردنش یک تکه از پارچهی لباس ماما را هم استفاده میکند، پارچهای با عکس درختهای کاج. پاپا اسم عروسک را لیلی میگذارد و او را همهجا با خودش میبرد؛ گردش، خرید، حمام و… اما یک روز وقتی به خانه برمیگردد دیگر لیلی روی شانهاش نیست. پس تمام شهر را دنبال او میگردد و وقتی پیدایش نمیکند به شدت اشک میریزد. تا اینکه لیلی از لابهلای ریشهای او بیرون میآید و دوباره زندگی را به پاپا برمیگرداند.
نخستین نکتهی حائز اهمیت در مورد این کتاب موضوع آن است. پاپا همسرش ماما را از دست داده و برای کنار آمدن با این غم، دست به ساخت عروسکی شبیه به ماما میزند. عروسکی که حتی لباس او را به تن دارد و در یکی از فریمها مخاطب میبیند که عروسک درست شبیه به عکس ماماست که در یکی از قاب عکسها وجود دارد. از دست دادن عزیزان و کنار آمدن با فقدان آنان یکی از مسائلی است که نه تنها بزرگسالان، بلکه کودکان و خردسالان را هم با چالش مواجه میکند. ضمن اینکه کودکان معمولاً برداشت کامل و درستی از این موضوع ندارند و در هنگام روبهرویی با چنین غمی آسیب بیشتری میبینند.
به همین دلیل همیشه خلق کتابهایی که بتواند موضوع مرگ و کنار آمدن با غم از دست دادن عزیزان را برای خردسالان و کودکان توصیف کند، یکی از موضوعات مطرح در ادبیات کودک و نوجوان بوده است. گاهی کتابهایی پدید آمده که بیشتر به این مشکل دامن زده است و گاهی هم آثاری خلق شده که توانسته باری از دوش خانوادهها بردارد و به زبانی بسیار ساده مرگ و فقدان را برای مخاطب کودک شرح دهد. لیلی کجایی؟ یکی از همین کتابهاست که در این زمینه موفق است و برای مخاطب خود (کودکان بالای چهار سال) به درستی و به طور غیر مستقیم این موضوع را شرح داده است.
روانشناسان معتقدند که افراد در زمان مرگ عزیزانشان راههای متفاوتی را در پیش میگیرند. برخی این اتفاق را انکار میکنند، برخی به دنبال توجیههای علمی هستند، بعضیها سوگواری میکنند، بعضی دیگر با نوشتن از شخص درگذشته سعی میکنند دردشان را کاهش دهند و هزاران راه دیگر. پاپا از بین همهی اینها خلق کردن را انتخاب میکند. راهی که نه تنها آسیبزننده نیست، میتواند از اندوه او بکاهد و بازگشت به زندگی عادی را برایش سادهتر کند. او لیلی را خلق میکند و سعی میکند خاطرات ماما را از طریق لیلی زنده نگه دارد.
البته این تنها موضوع مطرح شده در کتاب نیست. زمانی که پاپا لیلی را گم میکند، تمام شهر را دنبال او میگردد. سراغ آرایشگر، آقای کفاش، خانم بستنیفروش، گروه نوازندهها، پرنده فروش و پسرک گلفروش میرود و از این طریق خواننده با برخی از مشاغل هم آشنا میشود. ضمن اینکه محیط کار آنان و بعضی ابزار و لوازم مورد استفادهشان را هم در تصاویر میبیند.
تصاویر از نقطههای قوت این کتاب است. لیلی کجایی؟ کتابی دربارهی سوگ و از دست دادن است اما مخاطب به هیچوجه با رنگهای تیره روبهرو نمیشود. رنگهای شاد و درخشان (با اولویت رنگ زرد در بیشتر تصاویر) فضای کتاب را از یک فضای غمانگیز و دلهرهآور به فضایی دوستداشتنی تبدیل کرده است.
با اینکه به جز فریمهای تصویرگری شده دربارهی مشاغل مختلف، بقیه تقریباً موقعیت مکانی یکسانی دارند و در خانهی پاپا اتفاق میافتند، تصویرگر به خوبی با تغییر زاویه دید توانسته تصاویر متنوع و جذابی خلق کند که برای مخاطب کسلکننده نباشد. تصاویر به خوبی مکمل متن هستند و چیزهایی به متن اضافه میکنند. به عنوان مثال همانطور که پیشتر گفته شد مخاطب از طریق تصاویر میتواند با ابزار کار مشاغل مختلف آشنا شود یا جزئیاتی را در مورد پاپا، ماما و لیلی ببیند که در متن به آنها اشارهای نشده است و این همان چیزی است که کتاب را به یک کتاب تصویری واقعی تبدیل کرده است. البته یکی بودن نویسنده و تصویرگر در این اتفاق بیتأثیر نیست و از ناهماهنگیهایی که گاهی بین این دو رخ میدهد جلوگیری کرده است. طراوت جلالی فراهانی که پیش از این بیشتر به عنوان تصویرگر شناخته میشد با خلق این کتاب نشان داد که در ایدهپردازی و نوشتن داستان برای کودکان هم میتواند بسیار موفق عمل کند.