«یک چیز سیاه» کتابی است مصور با داستانی کم حرف و کوتاه که کودکان را برای حدس زدن پایان قصهاش به مشارکت گرفته و از این طریق به پرورش خلاقیت در آنها کمک میکند. کتاب را رضا دالوند، تصویرگر جوان و موفق ادبیات کودک نوشته و تصویرگری کرده است.
داستانهای حیوانات را میتوانیم با قصههای پندآمیز «کلیله و دمنه» برای بچههایمان تعریف کنیم، حکایتهایی که از ابتدا قرار است اخلاق و آداب زندگی را یاد کودکانمان بدهند و از باید-نبایدهای دنیا مطلعشان کنند. کودکی که در معرض قصههای شیرین ادبیات کهن قرار میگیرد صد البته که به نتیجههای اخلاقی و راه و رسم زیرکی مجهز میشود و از خلال این قصهها به نسلهای پیشین متصل خواهد شد. تأکید دنیای امروز اما علاوه بر «اخلاق» در معنای سنتیاش و شاید پیش از آن، بر تمرین روشهای پرورش خلاقیت و تقویت ذهن از طریق بازیگوشی و رها کردن بچهها در دنیای خیال است. نیاز کودک امروز، به درست یا غلط، نه مَتَلها و مَثَلهای مستقیماً پندآمیز که قصههایی روزمره و یا روایتهایی با پایان باز تشخیص داده شدهاند. این است که در این روند بزرگسالان به دنیای ذهنی کم و قید و شرط کودکانه نزدیکتر میشوند.یک چیز سیاه
داستان کتاب «یک چیز سیاه» را هم در این فضا و اتمسفر باید درک کرد. قصهای کوتاه در ۲۶ صفحهیA4 که بیش از آنکه بر کلمات تکیه کند، استفاده از تصاویر را در دستور کار خودش قرار داده است. شاید تنها به این دلیل که نویسندهی کتاب قبل از آنکه قصهگو باشد یک تصویرگر جوان است با کارنامهای پر و پیمان از جایزههای کتابهای تصویری که در این اثرش هم به حرفهی اصلی خودش وفادار مانده است.
کتاب، قصهای است کمحرف دربارهی «یک چیز سیاه» ناشناخته که در صبحی دلانگیز در وسط جنگل پیدا میشود. حیوانات جنگل هرکدام در توضیح ماهیت شیء سیاه، فرضیه و حرفی دارند که در یکی دو جملهی ساده طرح و بیان شده است. پلنگ، فکر میکند که آن چیزِ سیاه یکی از خالهای روی پوستش بوده و جغد توی ذهنش از آن یک تخم اژدهای خطرناک میسازد. گوزن، کلاغ، روباه و دیگر حیوانات حدسهای دیگری میزنند و همینطور که کتاب پیش میرود هیجان خواننده برای دانستن هویت و ماهیت آن چیز عجیب بیشتر و بیشتر میشود.
صفحهی آخر کتاب اما یک صفحهی سیاه است با این نوشته: «شاید هم چیزی باشد که فقط تو میدانی، یک چیز سیاه دوستداشتنی که هیچ خطری ندارد. یک چیز سیاه مثل…» و رو بهروی آن یک صفحهی سفید است با یک چیز سیاه در گوشهاش که نمیدانیم چیست.
برایم جالب است که قصه را برای بچههایی بخوانم. از آنها دربارهی چیز سیاه بپرسم و حدسهایشان را در کنار تلاشهای نویسنده بگذارم. میشود با کمک جمعی از کودکان در یک کلاس پیشدبستانی دست به ساختن جلد دومی از کتاب زد که خود بچهها روایت و پرداختش میکنند. خلاقیت و داستانهای شنیدنی کودکان از این پیشنهادهای مستتر در کتاب را میشود به روشهایی از این دست ارج نهاد.
«یک چیز سیاه» بسیار نزدیک است به کتابی که آقای بهراد امین سلماسی بر اساس داستان «فیل در تاریکی/ فیل و کوران» مثنوی مولوی برای بچهها نوشته و تصویرگری کرده است. مربی کودک و نوجوان شعبهای از شعبات کانون پرورش فکری در سالهای ابتدایی دههی ۱۳۸۰ «فیل که میگویند…»را برایمان خواند و در پایان کلاس نتیجه گرفت: «هرکس به اندازهی ظرفیتش از کتاب هستی فهم و برداشت میکند.» جمله را توی دفتری نوشتهام که مربوط است به آن سالها. حکایت چیز سیاهی که رضا دالوندی برایمان ساخته اما هرگز به تصویر آن فیل کامل درشت اندام نمیانجامد. تکمیل قصّهی نسل تازه و تصمیم نهایی در این کتاب به عهدهی بچهها گذاشته شده است.
? زهرا ملوکی
وینش