آبتین در خانوادهای ورزشکار به دنیا میآید اما روحیه و علاقهی خودش با سایر اعضای خانوادهاش متفاوت است. همین تفاوت باعث میشود تا از جانب پدرش و دیگر اعضای خانواده تحت فشار قرار گیرد. همهی اعضای خانواده آبتین ورزشکاران مدالآوری هستند که تمام در و دیوار خانه پوشیده از تصاویر قهرمانی آنان است. اما با وجود مدالهایی که بر گردنشان است، چهرهشان راضی و شاد به نظر نمیرسد. تا اینکه آبتین برای شاد ماندن خودش و راضی کردن خانوادهاش دست به یک تغییر و انقلاب میزند.
با گسترش فضای مجازی و نشان دادن مردم از جزئیات زندگی خود، معضل «شبیه شدن به دیگری» بیش از پیش به چشم میآید. والدین دوست دارند فرزندشان شبیه به کودکی خودشان یا فرزند دیگران شود چرا که امروزه مهمترین چیز برای افراد «تأیید» و «پذیرفته» شدنشان توسط بقیه است. سوار شدن روی موجی که همه بر آن سوار هستند، باعث میشود که خانوادهها از یک چیز غافل شوند و آن هم «شادی» فرزندشان است. در همین راستا کودک هم از همان سالهای ابتدایی زندگیاش یاد میگیرد دنبال چیزی برود که به چشم بقیه بیاید. کمتر کسی هست که از همان بچگی برای «خود» بودن تلاش کند و در این مسیر، «شاد بودن» انتخاب اولش باشد.
تک خال داستان یکی از همین خانوادههاست. از همان ابتدای داستان ما درگیر آبتین میشویم. آبتینی که مایهی ننگ خانوادهاش است؛ چون نه مثل خاندانش خال بزرگی بالای لبش دارد، نه مثل آنها غذا میخورد، نه خوابهایش شبیه به آنهاست و نه حتی علاقهای به ورزشکار شدن دارد. خانوادهی او همهی تلاششان را میکنند تا آبتین را شبیه به خودشان کنند. اما برعکس آنها، آبتین هیچ تلاشی برای شبیه شدن به کسی، نمیکند. او خودش است. با مدل خودش راه میرود، غذا میخورد، خواب میبیند و علاقهاش را دنبال میکند. گاهی «باید»هایی که از جانب پدرش میشنود مثل یک پتک بر سرش فرو میآید اما هیچگاه برای پذیرفته شدن، خلاف میلش عمل نمیکند. در خانوادهی قهرمانپروری که مدالآوری باید موروثی باشد تا افراد اینگونه تحسین دیگران را برانگیزند، بزرگ شدن شخصیت متفاوتی مثل آبتین، بحرانیست که همه در نوع خود تلاش میکنند تا آن را حل کنند. آبتین خودش و علاقههایش را میشناسد، اعتماد به نفس دارد، از این که شبیه کسی نیست واهمهای ندارد و برای همین است که از موضع خودش کوتاه نمیآید و دست به انقلابی بزرگ در خانواده میزند.
«آبتین دوست نداشت خانوادهاش را ناامید کند. بدتر از همه اینکه اصلا دوست نداشت پدرش را اینطور ناراحت ببیند.» ابراهیمی در این قسمت از کتاب نشان میدهد که کودک میتواند مخالف خانوادهاش باشد و دنبال علاقهاش برود اما این مخالفت میتواند بدون جنگ و عصیان باشد. بدون اینکه بیاحترامی یا سرکشیای از جانب فرزند رخ دهد. این که آبتین همانقدر که علاقههای خودش برایش مهم است، شاد کردن و ناراحت نبودن پدرش هم برایش اهمیت دارد، نکتهی مثبت و ظریفی است که ابراهیمی در کتاب به آن اشاره میکند.
پیام ابراهیمی، نویسندهی این کتاب، متولد آذر ماه سال ۱۳۶۷ است. در دانشگاه فیزیک هستهای خوانده اما الان بیشتر بهعنوان نویسنده شناخته میشود تا مهندس. اولین کتاب او با عنوان «فرودگاه لطفاً!» در سال ۱۳۹۱ توسط نشر پایان به چاپ رسید. او علاوه بر اینکه برای کودکان و نوجوانان مینویسد، مترجم کتابهایی برای این ردهسنی هم هست. بررسی آثار شاعران جهان، نقد فیلم و داستاننویسی در مطبوعات و نوشتن فیلمنامهی انیمیشن از فعالیتهای دیگر پیام ابراهیمی است.
علاوهبر محتوای کتاب تکخال، تصویرگریهایش هم مخاطب را درگیر خودش میکند. در تصویرهای تکخال ما آبتین را کوچک و خانوادهاش را بزرگ و غولپیکر میبینیم. شاید دلیل کوچکی آبتین این است که او یک تنه باید برای خود بودنش تلاش کند و دلیل غولپیکر بودن خانواده و اجدادش این است که آنها قدرت بیشتری دارند.
رضا دالوند تصویرگر این کتاب، دارای مدرک کارشناسی ارشد گرافیک و عضو انجمن تصویرگران است. او در چندین نمایشگاه داخلی و خارجی شرکت کرده و جوایز زیادی نیز گرفته است. از جمله این جوایز میتوان به جایزهی جشنوارهی بینالمللی تصویرگری افدستا (۱۳۹۲) و جایزهی قلم طلایی دوسالانهی بلگراد (۲۰۱۳) اشاره کرد. برای کتاب تک خال هم لوح افتخاری نمایشگاه تصویرگری شارجه را در سال ۲۰۱۸ گرفته است.
این کتاب در لیست بهترین کتابهای فصل بهار ۹۷ از نگاه لاک پشت پرنده قرار گرفته و در سال ۲۰۱۸ منتخب نمایشگاه بولونیا شده است.
عطیه میرزا امیری
وینش