کتاب را که باز میکنی دیوار اتاقی با نقاشیهای رنگارنگ و جذاب به چشم میخورد. حیوانات و رنگها بیشتر از هر چیز دیگری خودنمایی میکنند. یکی از نقاشیهای روی دیوار یک کرگدن درشتهیکل را نشان میدهد که شاید عصبانی، قلدر و زورگو هم باشد و یک نقاشی دیگر تصویری از یک جوجه کوچولوی زرد! ماجرای این دوتا موجود چیست؟
اولین مواجههی مخاطب خردسال با کتاب به کرگدن بگو بره، دیدن تصویر جوجهای زرد است که انگار از چیزی ترسیده. تصویری که میتواند بستری برای گفتوگو با کودک فراهم کند. ظاهرا جوجه کوچولوی قصه از کرگدن ترسیده است و به ما میگوید: به کرگدن بگو بره، میترسم !
کرگدن میخواهد وارد اتاق شود، لابد برای بازی. اما جوجه کوچولو نگران است، ترسیده است و مدام تکرار میکند : به کرگدن بگو بره ! بگو بره !
شاید نگران اسباببازیهای دیگر است . حس مالکیتش به خطر افتاده و توپ عزیزش را میبیند که در دستان کرگدن است. او کمد را پناهی برای پنهانشدن مییابد. راستی چنین موقعیتی برای مخاطب خردسال کتاب آشنا نیست؟
به کرگدن بگو بره داستانی است که از همراهی جملات کوتاه با تصاویر شکل میگیرد، داستانی پر از مفاهیمی ارزشمند که احساسات مختلف مثل: ترس، نگرانی، هیجان، خشم و غم و در پایان شادی را به نمایش میگذارد.
این داستانِ تصویری قصهی ترسها و غلبه بر ترسهاست، قصهی احساس مالکیت و تعلق خاطر و قصهی دوستیها و همراهیها. این قصه دو شخصیت اصلی دارد: کرگدنی درشتهیکل در مقابل جوجهای کوچک. تضاد تصاویر کرگدن و جوجه و کشمکشی که در ابتدای داستان بهوجود میآید و پایان خوش آن مفهوم ناب دوستی را فارغ از تفاوتهای این دو شخصیت به نمایش میگذارد.
این داستانِ فانتزی تصویری با استفاده از شگرد تعلیق، کنجکاوی مخاطب خردسالش را برمیانگیزد و به او مجال اندیشیدن، فکرورزی و خیالپردازی میدهد. جان بخشیدن به این دو حیوان و استفاده از کنشهای انسانی که در تصاویر و حالت صورت شخصیتها هم به چشم میخورد باعث می شود تا مخاطب در خیالش همراه با جوجه نگران شود و منتظر واکنش کرگدن بماند. احساسات جوجه و کرگدن به خوبی در چهرهشان نمایان است: بیم و هراس جوجه کوچولو از نزدیکی و چشمدرچشمشدن با کرگدن و امید و اشتیاق کرگدن برای دوستی با جوجه. اما حرف جوجه یک چیز است : کرگدن برو برو!
اما کرگدن قصه همچنان سرشار از امید پا پس نمیکشد، خودش را از تکاپو نمی اندازد. حالا رنگها و بادکنکها هم به او کمک میکنند تا دل جوجه را به دست بیاورد! کرگدن دست به هرکاری میزند تا حال جوجه کوچولو را بهتر کند. جوجه اما با چشمانی بسته فقط میگوید: برو برو برو !
نقطهی اوج داستان شاید همینجا باشد، نیمرخ کرگدن، ناراحت در حال خروج از اتاق نشان داده میشود. رفتن برای رفع نگرانی و ترس جوجه، اما اثری که برای جوجه بهجا گذاشته است، باقی میماند. یک نقاشی از دوتاییشان .
در طول داستان مخاطب مدام از خود میپرسد کرگدن بالاخره میرود یا میماند؟! نگرانی جوجه برای چیست؟ شاید برای اسباب بازیهای دیگر …
اما در انتها ورق برمیگردد. جوجه بغض میکند و میگوید: به کرگدن بگو بیاد!
از جوجه اصرار و از کرگدن انکار. حالا شاهد تقلای جوجه برای دوستی با کرگدن هستیم . جوجه با دیدن نقاشی دونفرهشان حسابی سر کیف آمده و تصویر یک قلب بر نقاشی کرگدن و جوجه کنار هم نشانگر رضایت جوجه است. داستان روی دیگری هم دارد. این خیال آسودهی جوجه در صفحهی پایانی کتاب ابهامبرانگیز است، راز نگاه آرام جوجه و لبخند کرگدن در چیست؟ می شود بدون دوستی، بازی و شادی زندگی کرد؟
استفاده از زبانی نزدیک به زبان مخاطب کتاب با جملاتی کوتاه و روان امکان تعامل با مخاطب و گفتوگو با او را فراهم میکند و کودک را به ماجرای داستان نزدیکتر میکند، مخصوصاً جاهایی که انگار جوجه با خوانندهی کتاب حرف میزند. استفاده از تکنیک کلاژ بر روی مقوا در بعضی از تصاویر کتاب که توسط پدرام کازرونی اجرا شده است، جذابیتی به تصاویر بخشیده است. همنشینی متن و این تصاویر هنرمندانه و پیشبرنده، مخاطب کودک را پای کتاب می نشاند و جزئیاتی که در تصاویر وجود دارد مهارت مشاهده و تصویرخوانی را در او تقویت میکند.
اعظم مهدوی نویسندهی کتاب به کرگدن بگو بره، متولد سال ۱۳۶۰ است. او دانشآموختهی رشتهی گرافیک است و آثار متعددی در حوزهی نویسندگی و ترجمه برای کودکان و نوجوانان دارد. آثار او تاکنون در جشنوارههای مختلف مورد تقدیر قرار گرفته، نامزد جایزه و برنده شدهاند.
پدرام کازرونی، تصویرگر جوان و موفقی است که در سالهای اخیر بهخاطر فعالیتهای گسترده و حرفهایاش، نامش را زیاد میشنویم. او از بچگی به نقاشی علاقه داشت و تصویر افراد خانواده را در وقت خواب نقاشی میکرد. کمکم در این مسیر جدیتر قدم گذاشت. نقاشی رنگ روغن را شروع کرد، رتبههایی در زمینهی نقاشی آورد، اما از اواسط دوران تحصیل در دانشگاه بود که فهمید چیزی که میخواهد، تصویرگری است و هرچه که به تصویرگری مرتبط باشد. او هم تصویرگری میکند، هم حجمسازی.
کتاب به کرگدن بگو بره به دوسالانهی تصویرگری براتیسلاوا هم راه یافته است.