دو ساعت مانده به تحویل سال، همه برای انجام کارهایشان شتاب دارند و بیقرارند. اردلان می خواهد موهایش را کوتاه کند و آتوسا برای دیدن لباس جدیدش، پشت در خیاطی ایستاده است و مرتب زنگ میزند. شهر در همهمهی جمعیت و ماشین و ماهی قرمز گم شده است. دختر و پسر گلفروش هم میخواهند شلوغیها را پس بزنند تا بهموقع، سر سفرهی هفتسین برسند…
حسنزاده، نویسندهی نامآشنای کودکان و نامزد راهیافته به فهرست نهایی پنج نویسنده برتر جهان (جایزهی هانس کریستین اندرسن)، با خلاقیت ویژهاش، این بار موقعیتی پرکشش را در قالب رابطهی کودکان با یکدیگر خلق میکند. تلاش شخصیتها برای تجربهی لحظهی تحویل سال در کنار خانواده، آنها را بر آن میدارد که به یکدیگر کمک کنند و گرههای داستان، در این ارتباطها گشوده میشود. داستان وضعیت آدمهایی را توصیف میکند که هم را نمیشناسند، اما «تصادف» آنها را در مسیر یکدیگر قرار میدهد و میکوشند لحظهی عید را برای هم دلپذیر کنند. آنها کمک میکنند و کمک میگیرند.
غزاله بیگدلو تصویرگر برجستهای است که با گسترش دنیای متن توانسته است اثری تاثیرگذار خلق کند. تصویرپردازی جزءنگرانه، بهرهگیری از نماهای دور و نزدیک، بازی با رنگها و زاویهدید، مهمانی پرشوری از رنگ و نقش را پیش روی مخاطب قرار میدهد و تجربهای ماندگار را برای خوانندگان در همه سنین فراهم می آورد.