ریرا یک تکه روزنامه بود. در یک روز آفتابی موقع قدمزدن از دکه یک روزنامهفروشی خریده بودمش. خواندمش، همهاش و بعد مدتها، روی شیشۀ بخار گرفتۀ پنجرۀ آشپزخانه، نقش پردۀ ارزان قیمتی را برایم بازی کرد. روزها گذشت… یک شب بارانی تنها ماندم، از بیحوصلگی با آن قایق ساختم و اسمش را گذاشتم ریرا.
متن شاعرانه کتاب «قایق کاغذی»، تصویری پیش روی ما میگشاید که شاید خود ما هم پیشتر دیدهایم. به یادمان میآورد که قایق کاغذی شبیه خیلیهاست که اگرچه دوستشان داشتهایم اما بهاشتباه تغییرشان دادهایم؛ تاهای وجودش را باز کردیم و دوباره تا زدیم و آنچه را ساختیم که خود میخواستیم. اما نباید فراموش کنیم که هر کس و هر چیزی در این دنیا با تاهای منحصربهفردی آفریده شده که در نوع خود زیبا و بینظیر است.
«قایق کاغذی»، به قلم و تصویرگری آناهیتا تیموریان، توسط نشر طوطی منتشر میشود. کتاب خیالپردازانهای که ذهن را همراه با قایق خود همراه میکند و تصویرهای چشمنواز و هنرمندانهاش در خاطر میماند. خواندن این داستان جذاب را به کودکان و تمامی علاقهمندان به داستانهای شاعرانه توصیه میکنیم.